برای شروع یه تفعّلی می کنیم ؛ تا ببینیم چی میشه !
...
شبانه :
در نیست
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز و
نه افتاب ،
ما
بیرون زمان
ایستاده ایم
با دشنه ی تلخی
در گُرده هایمان .
هیچ کس
با هیچ کس
سخن نمی گوید
که خاموشی
به هزار زبان
در سخن است .
در مردگان خویش
نظر می بندیم
با طرح خنده ای ،
و نوبت خود را انتظار می کشیم
بی هیچ
خنده ای !